فقر احمق می کند

فقر احمق می کند

مدتها بود که کتابی پیدا نکرده بودم که خواندنش مرا بترساند. کتاب فقر احمق می کند از آن دست کتاب هایی بود که حین خواندن گاهی دست از خواندن بر می داشتم و پس از نفسی عمیق به عمق فاجعه فقر و دلایل بروز آن در جامعه فکر می کردم.

همیشه فکر می کردم علت فقیر بودن افراد تصمیمات اشتباه آنان در زندگی است. به قول بزرگی در کار و کشت زندگی آنان شلقم کاشته بودند و نباید انتظار درو کردن زعفران از کشته خود داشته باشند.

ولی کتاب یک اایده محوری مهم داشت. این تصمیمات اشتباه نیست که باعث فقر می شود. در اصل قضیه کاملا برعکس است. این فقر و کمیابی است که باعث تصمیمات اشتباهی می شود که نتیجه آنها جز فقر نیست.

در اصل کمیابی باعث کاهش بهره هوشی افراد می شود و اصطلاحا روی بسیاری از مسائل در لحظات خطیر تصمیم گیری تونل می زنند. این تونل زنی روی چیز های بدیهی می تواند به شدت فقر در آینده منجر شود. و اینجاست که فقرا روز به روز فقیر تر می شوند. یکی دیگر از عوامل فقر ژانگولر بازی است که فقرا در نتیجه عدم تمرکز مشکلات را به آینده موکول می کنند و این کار برای آنان هزینه های بیشتری در پی دارد. مثلا وام گرفتم برای پرداخت بدهی های فعلی.

البته نباید فضای خالی ثروتمندان را نیز نادیده گرفت. در واقع همه ما در برخی مواقع تحت تاثیر عوامل بیرونی تصمیمات مالی اشتباهی می گیریم. ولی اشخاصی که از موقعیت مالی متوسط به بالایی برخوردارند اصطلاحا از فضای خالی جیب خود استفاده می کنند و فشار مالی زیادی به آنان تحمیل نمی شود. ولی افراد فقیر دقیقا پول قسط ماه بعد را صرف خرید یک لباس گران قیمت می کنند که به صورت هیجانی تصمیم به خرید آن گرفته اند و اینجاست که مشکل شروع می شود.

در مجموع مطالعه این کتاب می تواند ما را به تفکر در باره تصمیمات اشتباه در مواقع کمیابی وادارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *